داستان واقعی:رئیس چادری شرکت پشتش به من بود توی گوشیش چیزی دیدم که درجا خشکم زد

داستان واقعی:رئیس چادری شرکت پشتش به من بود توی گوشیش چیزی دیدم که درجا خشکم زد#داستان #داستان_واقعی

داستان کده عبرت

داستان واقعی:💥ازشنیدنش محاله میخکوب نشی:باکاری که شوهرم درحق همکارش کرده بودبایدتن ضعیفمو در اختیار!

داستان های واقعی تلخ وشیرین فارسی با شبرو

داستان واقعی:💥به شدت جذاب:وقتی چشاموبازکردم بادیدن کسیکه توحالت ایستاده داشت منو!!می.. کردشوکه شدم!

داستان های واقعی تلخ وشیرین فارسی با شبرو

رفتا عجیب زنم که باعث شد…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

رادیو شب

داستان واقعی:توی ساک مخفی که عقب ماشین شوهرم بود چیزیو دیدم که شبانه فرار کردم ،آخه تواون ساک:داستان

داستان های واقعی تلخ وشیرین فارسی با شبرو

داستان واقعی:💥 با شنیدنش میخکوب میشی:بیرون قبرستون جوری منو ک...،اونقدر حالم خوب شدکه ۲بارمنوعمیقا!!

داستان های واقعی تلخ وشیرین فارسی با شبرو

بچه هام شبیه خودم نبودن زنم رو تعقیب کردم چیزی تو محل کارش دیدم که شوکه شدم (پرونده واقعی)

Radio Dastan رادیو داستان

داستان ارسالی : پدرشوهرم باعث شد...👌🤯داستان واقعی که ازشنیدنش شوکه میشی😱

رادیو سرنوشت تو

داستان واقعی:پرستارمادرمویه روز۱۳بارکر.دم آخه یجوری میخوردکه..که یهووسطش چیزی دیدم که شوکه شدم...

داستان های واقعی تلخ وشیرین فارسی با شبرو

داستان واقعی:💥خیلی جذابه:باراولی که برای تنفر.. و شی رفتم گیر کسایی افتادم که جلو چشام کاری کردن که!

داستان های واقعی تلخ وشیرین فارسی با شبرو

داستان واقعی :💥ویژه شب جمعه:برادر شوهرم نمی دونست من زن‌داداششم،اونقدرتو پله ها...که از شدت..غش کردم

داستان های واقعی تلخ وشیرین فارسی با شبرو

داستان واقعی:💥فوق العاده جذابه:دختره ازم پوزی...شنی درخواست کرد که از تر... س فرار کردم ...

داستان های واقعی تلخ وشیرین فارسی با شبرو

داستان واقعی:💥بی نهایت جذاب و شنیدنیه:پسرخالم روی بالکن جوری خواهرمو می.. کرد که!!!

داستان های واقعی تلخ وشیرین فارسی با شبرو

داستان واقعی:💥ویژه شب جمعه:پرستار زنی خوشکلی بودم. امایروز شوهرش دستشو گذاشت اونجای منو مجبور شدم!!

داستان های واقعی تلخ وشیرین فارسی با شبرو

داستان واقعی:💥ویژه شب جمعه:مامانم شبا پشت تلفن صداهایی رو درمیورد که چندشم میشد تا اینکه تو اتاقش!!

داستان های واقعی تلخ وشیرین فارسی با شبرو

داستان واقعی:با پسر۱۳ سالم می‌رفتم حموم که چشاش به...عادت کنه،اما تو گوشیش چیزی دیدم که...داستان

داستان های واقعی تلخ وشیرین فارسی با شبرو

داستان واقعی:💥بی نهایت جذاب:پسر همسایمون توی تاریکی کوچه جوری منو کر.. د ، که!!

داستان های واقعی تلخ وشیرین فارسی با شبرو

داستان واقعی:ماروبه یک باغ بردند،دوستم همون اول جیغ کشید،ولی من چون قبلا،تااینکه دوتایی راضی شدیم که

داستان های واقعی تلخ وشیرین فارسی با شبرو

نمونه کتاب صوتی: آن اولین پرواز

مرد بی خانمان حلقه الماس را پیدا کرد و آن را به صاحبش بازگرداند آنچه که بعداً اتفاق می افتد شما را شوکه خواهد کرد!